مدیر وبلاگ
 
آموزشی و فرهنگی
این وبلاگ دلنوشته ها و تجربیات حقیر است در حیطه مسائل عملی و نظری در آموزش وپرورش که مشتاق پذیرش نظریات و انتقادات دوستانم.
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 9
کل بازدید : 3803
کل یادداشتها ها : 4
خبر مایه


مقدمه

با توجه به اینکه نظریه پردازی در مدیریت آموزشی از دهه ی 1950 متحول شده است و از همه مهمتر مدیریت آموزشی تا حد زیادی با استفاده از نظریه برای تبیین و پیش بینی پدیده ها در سازمان های آموزشی به توسعه خویش پرداخته است (لاننبورگ ، 1382؛ ص 24). بنظر می رسد نظریه های موجود در مدیریت جوابگوی این نوع مدیریت نبوده و نخواهد بود. و بارها در کشور ما ایران مشاهده شده است که بسیاری از مدیران مدارس نظر مساعدی در مورد نظریه ها ندارند. با این وجود با بررسی دقیق تر در می یابیم که تقریباً هر اقدامی را که مدیر مدرسه انجام می دهد تا حدودی مبتنی بر استفاده از نظریه ها می باشد. مدیران مدارس به احتمال زیاد بدون استفاده از راهنمایی نظریه ها در اتخاذ تصمیمات دچار سردرگمی خواهند شد.

طبق نظر اندیشمندان ، نظریه ها در مورد پدیده ها حکم کلی صادر کرده و پیش بینی می نمایند . آنها زمینه های اساسی را باید مورد بررسی قرار گیرند و سئوالات اساسی که باید پاسخ داده شوند را مشخص می نمایند . در حالت کلی نیز ،  رابطه ی تئوری و عمل فراتر از استفاده ی مفاهیم و ساختارهای تئوریسینها برای نامیدن جنبه های مهم یک مشکل است (هوی وین ک ، 1382؛ صص 12-15). اگر قرار است که مدیریت آموزشی هر چه بیشتر اسلامی گردد در این صورت تصمیمات عملی و نظری مدیران باید بر اساس موازین و رویکردهای اسلامی استوار شود. و همچنین اگر تا به حال نتوانستیم در زمینه مدیریت آموزشی به توسعه لازم از نظر رویکرد اسلامی برسیم بایستی بدانیم که مدیریت در موسسات دیگر اسلامی دو بعد رشد و تعالی کارکنان و افزایش تولید مادی سازمان به عنوان یک هدف مطرح می باشد ، در مدیریت نظامهای آموزشی که پرورش نیروی انسانی را بر عهده دارند ، این امر از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در نظامهای آموزشی این دو هدف بر یکدیگر کاملاً منطبق می شود و آنچه محور اصلی فعالیتها و تولید سازمان است تأمین رشد علمی و فکری و شخصیتی افراد مجموعه ، اعم از معلم و شاگرد می باشد . به همین جهت مدیریت در این گونه مراکز بیش از هر موسسه دیگری ارشادی است و این حوزه نیاز به تئوری سازی جدی با رویکرد اسلامی دارد ؛ و به خاطر ارشادی بودن مدیریت در این مؤسسات است که تزکیه ی نفس را اولیای الهی از ویژگیهای یک مدیر آموزشی قلمداد کرده اند که تأثیر زیادی بر معلمین و کادر مدرسه و نهایتاً دانش آموزان مؤسسه ی آموزشی دارد(سرمدی ، 1382؛ ص 73).

 

سئوالات اساسی

سئوال اصلی که مرکز توجه مقاله حاضر است این است که چالشهای نظری و عملی موجود در زمینه مدیران آموزشی مدارس کشور کدام ها هستند؟ و سئوال دوم اینکه چالشهای موجود چه ملاکهایی را بر مبنای رویکرد اسلامی می توانند دارا باشند؟ پاسخ به این سوال ها مستلزم بررسی اجمالی چالشهای موجود در زمینه مدیریت آموزشی و مشخص نمودن عرصه این چالشها بر اساس مبانی نظری و عملی این رشته می باشد . در راستای این هدف ما چالشهای نظری و عملی مدیریت آموزشی را مورد بررسی قرار داده ، سپس به ارائه ملاکهایی مبتنی بر رویکرد اسلامی خواهیم پرداخت. البته این رویکرد با اعمال نظر به نقد نظامهای مدیریتی سایر مورد بررسی قرار خواهیم داد تا کم و کیف این رویکرد بر دیگر رویکردها نیز مشخص گردد.

 

چالشهای نظری و عملی مدیریت آموزشی

مدیریت آموزشی در تقسیم بندی به عنوان حوزه نظری ، چالشهای جدی را بر سر کار مدیران آموزشی ما قرار داده است. در دیدگاهی که به مدیریت آموزشی به عنوان یک حوزه ی نظری نگریسته می شود ، و مدیریت آموزشی را در تقسیم بندی علوم جای داده و رشته ای علمی به حساب می آورد. در اینجا تأکید بر ارائه و تدریس مفاهیم و نظریه ها ، نهیه مقالات علمی ، و تربیت محقق است. در این حوزه ، نظریه به عمل منتهی می شود بدین معنی که عمل حرفه ای کاربرد مدلهای نظری در عمل است. بر این اساس هدف از ارائه الگوهای نظری ، که معمولاً از حیطه های جامعه شناسی ، روانشناسی ، نظریه سازمانی و غیره گرفته می شود ، توضیح پدیده ها و توجیه رفتارهای مدیریتی برای فعالیت های آینده است(بازرگان ، 1382؛ص 113). و در دیدگاه دوم ، مدیریت آموزشی به عنوان حوزه ی عمل تلقی شده و شامل مجموعه ی فعالیتهایی در زمینه ی خاص است. در این دیدگاه ، تأکید بر کسب روش های مدیریت و مدل های عملیاتی است ، و نتیجه حاصل از عمل به نظریه منتهی می شود . بدین ترتیب ، فعالیتهای آموزشی در زمینه مدیریت منابع انسانی یا مادی ، فعالیتهای آموزشی و پرورشی یا مسائلی مانند تعارض ، تغییر ، و نوآوری و یا حتی در مورد موضوعات خاص مدیریتی مانند رشد حرفه ای معلمان ، نظارت بر آموزش و پرورش و غیره متمرکز است(بازرگان ، 1382؛ص 113).

علاوه بر این چالشها ، برخی چالشها نیز در آموزش و پرورش که زوایای پنهان را به یدک می کشند قابل بحث هستند که از پرداختن به این چالشها به لحاظ محوریت بحث صرف نظر می کنیم . ازجمله چالشهای غربال کردن[1] ، تخصصی شدن[2] ، مطالعه[3] ، اخلاقیات ، صلاحیت[4] و ... (عباس پور ، 1383؛ ص 13). برای پرداختن به این زوایای پنهان ، آموزش و پرورش به عنوان نهاد الگو ساز که وظیفه ی خطیری را در قبال جامعه اسلامی دارد باید مطابق با ارزشهای اسلامی ، به امر تربیت دینی مبتنی بر بینش توحیدی و با دقت نظر در امر پرورش سیاسی اهتمام ورزد.

 

 

وضعیت چالشهای موجود در حوزه ی نظری و عملی مدیریت آموزشی

با توجه به اینکه پیشرفتهای مدیریت آموزشی به موازات توسعه و پیشرفت حوزه ی وسیع مدیریت انجام می گیرد و مفاهیم و نظریه های آن با سیطره ی مدیریت علمی از کارخانه ها شروع شده و با رویکردهای رفتاری و سایر رویکردهای علمی به کار خود ادامه می دهد. کشور ما نیز همچنان با الگوگیری سریع از این رویکردها به کار خود ادامه داده است(وین .ک، هوی ، 1382؛ صص 43-47). با این وصف ، رویکرد های مدیریت آموزشی در آینده با چالش های فزاینده ای مواجه خواهد شد چه بسا که هماورد هایی از کارشناسان ، اساتید و عامه مردم که از تحقیق و تئوری این رویکرد ها با این چالشها دست و پنجه نرم می کنند ؛ گرچه در فرایند توسعه نظری مدیریت آموزشی ، مشکلات زیادی باقی است ولی این امر به معنی ترک تلاش در این خصوص نیست . آنچه که متخصصان برای توسعه امر نظریه پردازی در حوزه ی مدیریت آموزشی بر اساس رویکرد اسلامی گام برداشته اند خود درخور پاداشی بس عظیم است اگر به منصه ی ظهور برسد. چالشهای پیش روی مدیران و سازمانها در عصر حاضر همگی از جنس تازه ای هستند و رویارویی با آنها نیازمند یک درک عمومی و سیستمی (جامع) و اعتقاد راسخ به اهمیت این تحولات است.

اما آنچه که در حوزه چالش عملی مدیریت آموزشی بحث و بررسی می گردد بیشتر به فعالیتهای آموزشی و پرورشی مدیریت آموزشی بر می گردد که چطور و با چه رویکردی به این فعالیتها بپردازد . مدیران آموزشی در مدارس با تمسُّک به تئوریهای فراگرفته از حوزه نظری مدیریت آموزشی از مشکلات عملی که با آنها مواجه هستند دست و پنجه نرم می کنند. روشهای عملی ، هم برای مدیران مدارس و هم برای تئوریسین ها روش تفکر خاصی در مورد رویدادها فراهم می کند که با وجود این لازم است یک رابطه ی نهایی مابین تئوری و عمل نیز ذکر شود(وین .ک، هوی ، 1382).

و در نهایت اینکه ما وضعیت چالشهای موجود را هم در حوزه نظری و هم در حوزه عملی مدیریت آموزشی که بصورت کلی بحث گردید لازم است اینک این چالشها را با رویکرد اسلامی که همان مبانی مطابق با کتاب ، سنت ، سیره ، و روش پیامبر(ص) و امامان(ع) می باشد رصد کرده و نتایج را مورد بحث و بررسی قرار دهیم . در مبانی نظری مدیریت آموزشی بیشتر از چالشهایی مانند اهداف ، ماهیت ، اصول و ویژگی های مدیران آموزشی ؛ و در حوزه ی عملی نیز آنچه که یک مدیر آموزشی در حوزه ی عملیاتی خویش در مدارس با آنها روبروست با توجه به رویکرد اسلامی بحث خواهد شد.

در حوزه نظری ، اهداف مدیریت آموزشی که نظام اسلامی ما هدف را ، تأمین رشد معنوی و شکوفایی استعدادهای شاگردان و معلمان می داند و این در حالی است که در سایر مکاتب فقط رشد شاگردان در زمینه های مادی و مقبول جامعه مطمح نظر است (سرمدی ، 1382؛ ص 79). اگر بخواهیم در این زمینه چالشها را دریابیم باید دید که مهمترین اهداف مدیریت آموزشی از منظر چالشها بر اساس رویکرد اسلامی که در قرآن و احادیث آماده است بیشتر بر عدالتخواهی ، حقجویی ، تعلیم و آگاهی بخشیدن به افراد سازمان و تربیت معنوی و احیای ارزشهای اخلاقی و همچنین فراهم ساختن روحیه ی شور ، تبادل نظر ، روحیه برادری و برابری و تأمین مصالح مادی و معنوی افراد سازمان تأکید دارد که در این حوزه متخصصین امر در حوزه نظریه سازی باید نهایت توجه خود را اعمال نمایند.

در بحث ماهیت مدیریت آموزشی نیز ، باید گفت که این پست به لحاظ اهمیتی که دارد امانتی است که از سوی خداوند داده شده است چرا که حضرت علی (ع) نیز در نهج البلاغه (خطبه ی 207) می فرمایند : " الحقّ لا یجری لا حدٍ الاّ جری علیه " ؛ برای کسی حقی در نظر گرفته نمی شود مگر اینکه تکلیفی بر او داده شود. اگر ما بر خلاف سایر مدیریت ها به فلسفه ی وجودی این مدیریت اندیشه کنیم خواهیم دید که در کار تعلیم و تربیت این امر بسیار حساس و کلیدی می باشد. و همه ما می دانیم که مدیریت آموزشی ماهیت مکتبی ، ارزشی و اخلاقی دارد و مبتنی است بر وحی ، قرآن ، سنّت ، عقل و اجماع.

در بحث اصول ، بیشتر بر ضوابط عام و مسائل اساسی اسلامی که بعنوان مبانی عقلانی و معیارهای مکتبی ، مصدر ، ملاک و راهنمای افکار و رفتار مدیران آموزشی در مدارس را شامل می گردد . اگر اصول را بتوان تفکیک نمود می توان آنرا به دو دسته اصول موضوعه (قضایای نظری و مسائل اساسی که در جای دیگر کشف ، وضع و اثبات شده است) و اصول متعارفه(قضایای نظری و مسائل اساسی که در جریان مدیریت به وسیله صاحب نظران کشف شده و به اثبات رسیده است) تقسیم نمود (بهارستان ، 1383). بنابراین اصول موضوعه قابل تغییر نیست ولی اصول متعارفه قابلیت جرح ، تعدیل و تغییر است و  اصول موضوعه بیشتر به اصل و اساس اسلام از جمله الله مداری و بحث توحیدی بودن را مورد نظر قرار می دهد.

در ادامه بحث ، جهت کلیت و وضوح آن ، ما به مقایسه حوزه عملی مدیریت آموزشی برا ساس رویکرد اسلامی با نظامهای فعلی مدیریت می پردازیم تا به تفاوت و زیبایی این رویکرد بیشتر واقف گردیم . شکى نیست که یکى از راه هاى شناخت هر الگویى مقایسه آن با دیگر الگوهاست. از این رو، مقایسه نظام هاى مدیریتى با نظام مدیریت اسلامى بسیار مفید خواهد بود. بدیهى است بررسى تمام جوانب نظام ها مقدور نیست. لذا، تنها به مقایسه توصیفى برخى از شاخص هاى مهم توجه مى شود(تجزیه و تحلیل زوایاى دیگر آن ها به مجال بیش ترى نیاز دارد).


      گام دوم




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ